Embassy of Iran in Manila

pppppppppppppppppp
علی کیست پسر این حسین از کجاست ؟
چرا خون ایشان بدست های ماست
کجا کشته ایم اینهمه تازیان ؟
که امروز گیرندمان در زیان ؟

بکوبند ما را چه روز و چو شب
سخن گر بگوئیم برند مان دو لب


چو گوئیم بکوبندمان با چماق
تو گوئی کبابیم و ایشان سماق

همه خاک عالم بروی سرت
اگر با چماقی نرانی تایانِ برت

حسین مرد به تخم چپ مرغ من
حسن رفت به سوسیس سرخ من

چه جعفر بمیرد چه مرغ و خروس
بگور پدر جد تاز و چین و روس

مگر آدمند تازیان ای پسر
چرا مثل خل ها زنی توی سر؟

حیا کن پسر لخت مشو در سرا
مکن گریه مثل یتیم و گدا

چو تازی یمیرد به تخم خروس
به قاتل تو باید زنی ماچ و بوس

اگر زنده بود این حسین گدا
همه کشورم را بخورد بی صدا

چه خوب شد سقط شد حسین علی
تو شادی بکن کره خر در گلی ؟

همه تازیان دشمنند ای بسر
برو خاکِ خود را بریز توی سر

-------------

بد بخت برو واسه خودت بزن توی سر....
----------------------

مرسی. من امارشال شکوهی محارب سنگین وزن و مست و ملنگ...
از خوش تیپی دیگرنمی گویم....چشم حسود قلوچ

منم سر بفرهنگ ایران زمین
چو توهین کنندم کنم اینچنین..

خوب کردم بسیار...

poem 32
اداره جنگ و نبرد

دیشب خواب کوروش بزرگ را دیدم که بفرمان شدم:

نشسته بدم روی تخت زرین
بخواب آمدم کوروش نازنین

< سوی ( کربلا ) شو امارشال شکوه >
< بکوب و بسوزان ای یل پر شکوه >

یعنی خرابش کن.


شنیدم چو فرمان جهیدم به در
همه افسران را بخواندم ببر

درودی بداند بمن سروران
همه دست ها برکلاه افسران

یعنی خبردار ایستادند.

بفرمان بخواندم پانصد سوار
پیاده بخواندم یکصد سوار

ستون سواره ستون پیاد
پیاده جلو آن سواران چو باد

بگرد همه نیزه ها زهر مار
بآغشته بودم همه بهر کار


البته می خواستم سیانور بزنم به نیزه ها ٬ اما دیدم که سیانور هنوز کشف نشده و زهر مار زدم...
جعفر قلی بی زحمت کامپیوترتو قایم کن اسب ها رم نکنند...غضنفر لامصب تلفن موبیل تو قایم کن نگن که ما مسافر زمان هستیم.....اینجا که قرن یکم هم نشده لامصب.

رسیدیم جائی که کوروش بگفت
بکشتیم و ویرانه کردیم و کشت

چو کوروش بدیدم که باز آمدم
چه پیروزه و سر فراز آمدم

بخوندم مرا در پاسارگاد خویش
نشانی طلائی بیاورد بپیش

بر سینه من نشاندش بدست
همه اشک شادی ز چشمم بجست

گریستن ز پارسی نباشد جدا
چو کودک بود دل بنام خدا

چو نازک دلیم در برِ مردمان
همین گریه آید سپس شادمان

منم مارشال گه بخندم بخشم
بگریم ز شادی گهی با دو چشم

درود بر شما.

من امارشال شکوهی محارب سنگین وزن و مست و ملنگ...
مخلص...

marg bar eslam
درود بر شما فرهنگ دوستان.


به زر من نوشتم یکی نامه ای
براستی نوشتم خدا نامه ای

براستی نویسم همه داستان
برین میهن و مردم باستان

من امارشال شکوهی.

نخستین نویسم بنام خدا
سپس نامِ این میهن آریا

بنام شما ارجمندان خاک
که پارسی نژادید و پاک

ببین من بفرهنگ این سر زمین
چنانم که رستم نبودش چنین

کمر بسته ام من بفولاد سخت
که رانم همه تازیان را ز تخت

نخستین بجنگم بفرهنگ خویش
سپس گرز و شمشیر به پیش

بمیدان جنگم پسر دخترم
نه باکم بود آنچه آید سرم

نترسم ز بازیگران پلید
چه ( احمد ) بود دشمنم یا ( ولید )

ببخشید ازین دو واژه ننگین تازی که بیاوردم اندر خدانامه ام. پوزش از احمد نام ها. اما ولید را پوزش نمی طلبم. خب عشقم کسیده ....خب گردن کلفتم نه....

به بازو کلفتم به گردن کلفت
سپر سینه دارم چو آهن دو مشت

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
ادامه بدهم:

نترسم ز بازیگر سر نوشت
بنجگم بناخان و سنگ و بخشت

همین کیش تازی که پیش شماست
همه دشمن است و همه نیش ماست

همین کیشک تازی بد سگال
گرفته است ما را چو گرگ شکال

بهل کیش تازی فراموش کن
بفرهنگ و آئین خویش هوش کن

همه سروریم اندرین روزگار
همه افسریم از برِ کار زار

بفرهنگ ایر سر زمین بزرگ
چنانیم چو بره نه مانند گرگ

زبان را مگردان بتازی سخن
بتازی مگو وآژه ای از دهن

ستایش مکن بجر به پروردگار
نیایش مکن آن بت خاکسار

مپوش جامه ننگ این تازیان
سپیده بپوش هم رنگ کیان

کلاهت همه زر بود نی سیاه
همه کفش تو آهن است بهرِ راه

نشانی به سینه گذار از کیان
نبشته برآن کوروش آریان

به گوشت نگه دار گوشواره ای
ببین گوشِِ کوروش چه ماهواره ای ؟

بگوش زن و مرد ایران زمین
همین گوشواره بوده است همین

منم مارشال سر بفرمان آن پهلوان
بکوشم به اندیشه کوروشی جاوجدان

تو جاوید باد کوروش پارسی
منم سر بخاکت اگر خواستی

خدائی خدائی خدائی خدا
کنم این سرم بهر نامت جدا

چو من افسرم سر بفرهنگ تو
نترسم ز مردن درین هنگ تو

همه رستمیم اندرین روزگار
بجنگیم بنامت به پروردگار

بجنگ بنامت به پروردگار/
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

من امارشال شکوهی محارب سنگین وزن و مست و ملنگ.
تانک یو...

همین کیش خرد را ز ما می برد.
همین کیش خرد را ز ما می برد.

ما مردمان تاریخی ایران سه مقدسات بسیار مقدس داریم٬ اگر قرار باشد از مقدسات سخن بگوئیم......

نخست زرااااااااااااااااااااتشت بزرگ و گرامی..
دوم کوروش بزرگ و گرامی....
سوم فردوسی بزرگ و گرامی...

بله اینها مقدسات ماست نه سنگ سیه و این پیغمبران و امامان جاهل و بیسواد و هرزه و زن باز....

اگر غیر از اینست که گفتم بیائید جلو ببینم کالیبر شما چیست ای مسلمانان؟

بیارید آنچه دارید ز مردی و زور
فرستم شما را به صحرای دور


اگر مرد استیزه اید اندر جهان
بیائید به جنگم بنجگیم چنان

براستی بجنگیم براه سخن
نه مشتی زنیم بر زبان و دهن

اگر من ببازم خدائید شما
اگرمن برم (غلامید ) شما

نزاده است این مادرروزگار
ز من پیش گیرد بنجگ و شکار

بیارید یکی مرد ایران زمین
بفرهنگ جنگد چو من اینچنن ؟

همه جنگ جنگ فرهنگ ماست
بفرهنگ بجنگم که این رهنماست

منم مارشال رستم صد سخن
هزاران بگفتم دراین انجمن

بگویم ز روز نخستین جنگ
که تازی بیامد به دزدی به ننگ

کجا مهر دانند این تازیان
به ایران برِ تکیه ای آب و نان

نه اینست کیش خداوندِ جان و خرد
همین کیش خرد را ز ما می برد
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

همین کیش خرد را ز ما می برد.

اسلام با زهر مار وارد ایران شد
یورش اسلام برای دزدی و غارت ایران بود٬ و ابدا راه درست زندگی نبود. نه فرهنگ داشت و نه مردانگی. اسلام هم خونریز بود و هست٬ و هم نا جوانمرد و بی رحم.

این اسلامی که امروز شما می بینید ٬ایرانیان تصفیه اش کردند٬ رنگش کردند با عسل٬ و مالیدند به فرزانگی های خودمان٬ و کمی قابل تحمل شد٬ وگرنه سگ ها و کفتار ها هم نگاهش نمی کردند...

اسلام زهر مار آنقدر یوبس و خشک و غیر قابل تحمل است که مپرس.
دزدی و خوردن مال مردم را ذکاة گویند. فحشا و فاحشه گی را صیغه گویند. نامردی و سادیسم را تعذیر یا شکنجه گویند.

و یک کلاهبردار بی مصرف را آخوند و امام گویند.
پیغمبرشان را نگاه که ۱۱۹ زن شوهر دار را بزور گرفت و بیشتر شوهران آنها را کشت؟
امامان و خلیفه هایشان را نگاه کنید که از خوک هم پلید تر بودند؟ خب کتاب ها و رساله هایشان که هست؟ در دسترس هست؟

و اکنون فرزندان تجاوز همان تازیان در کشور ما بپادشاهی رسیده اند. به نان و بره آشنائی پیدا کرده اند٬ آب می خوردند و میوه دیده اند......تفو بر تو ای چرخ گردن...

ببین چرخ بازیگر روزگار
چه جانور ها بهشته بکار ؟

پریشان شوی چرخک سرنوشت
همه ننگ باید بنامت نوشت.

و ننگ بر ما اگر نجنگیم.....

بجنگ و نبرد است پسر........
--------------
اداره جنگ
امارشال شکوهی حارب سنگین وزن و مست و ملنگ...

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
فال امشب مارشال شکوه. یعنی آی ام ایز...

ساقی بیار ویسکی که آخوند رفتنی است
دست و پا بریدن و اعدام آخوند رفتنی است

جامی بیار از بستنی شیراز با شیر و شکر
چون بعد از ویسکی هنکامه خوردن بستنی است

وقت عزیز رفت بدو بدو بیا جانم
پیش عمو مارشال بیا که سخنش گفتنی است

مست شویم چنانکه نبینیم کعبه سیاه
این کعبه و این سنگ سیاه سوختنی است

کبریت بیار صنما این فندک لامصب کجاست
تا آتش زنم فرقانی که سخنش سوزنی است

زاهد غرور دارد و احمق و خر است
آنقدر خرند که استان خر گفتنی است

آنجای فقیه بسوخت ز حسرت که من زنده ام
گو فقیه مارشال رستم سخن است و آهنی است

در زندان اوین تا چند توان سوخت ی یاران ؟
این زندان تاریک و سیه حقا شکستنی است

دیگر مکنید نصیحت مارشال دزد غزل
این غزل ک بدزیدم ز حافط یخشودنی است

خوب کردم حافظ جان ....خب رفیقیم نه بابا

poem for america,,,,,,,america double standard,
دوش دیدم که اوباما سیهی بد کار است
هم شریک دو سه دزد است یکی مکار است

به شراکت همه با قافله هست اندر شب
لیک چون روزنظر کنی برادر طرار است

سخن از حق بشر گوید و از بردگی و آزادی
خود غلامی است که بفروشند اگر بازار است

ای برادر تو مشو خیره به این اسپیدان
چه سیه باشند و چه اسپید کلکی در کار است

این مریکا نشناسد چه بود دشمن و دوست
که اگر دوست شوی باز ترا خونخوار است

گفت مارشال شکوهی سخنی مثل طلا ای یاران
بفروشید مرا گر سخنم بی ثمر و بی بار است....

american
I SAY THIS TO IRANIAN FREEDOM FIGHTERS: " we can not always relay in Americans to help us, " ,,, BUT WE GOT TO HELP OURSELVES IN TOPPLING THE REGIME OF IRAN.

OFF COURSE WITH A BIT DISSATISFACTION TO THE AMERICAN FOREIGN POLICY I SAID THIS.

DOUBLE STANDARD POLICY. FRIENDS AND FOES ARE EQUAL IN U,S, FOREIGN POLICY,, OH BOY OH MINE,,,

WE INDEED WERE THINKING THAT AMERICA IS IN OUR SIDE FOR TOPPLING THE REGIME, BUT DURING THIS 31 YEARS WE SAW OTHERWISE........SAD TO SAY

attention
هموطنان گرامی مبارز٬

زیاد به این آمریکا نمی شود تکیه کرد ...که مثلا بیایند و به مردمان ایران کمک بکنند....
پس اگر اینطور است خب ۷۲ ملیون ایرانی سرشان را بگذارند زمین و بمیرند دیگر؟

اینکه همه چیز بدست آمریکاست این غلط است..... این باز دارنده حرکت مبارزین است...اگر خودمان بخواهیم هیچ چیزی بدست آمریکا و اروپا نیست.....

این آمریکائی ها که دوست و دشمن برایشان فرق نمی کند که.......
شاه فقید را حمایت می کردند و دشمنش شدند......فردینالد مارکوس فیلیپین را حمایت می کردند دشمنش شدند....

عثامه بن لادن را حمایت می کردند با تمام قدت و و دشمنش شدند.....
همین لیبی را هوادار بودند و دشمنش شدند....قذافی خودش افسر سی.آی. ا....بود و از آمریکا کمکش کردند تا شاه لیبی را عزل کند و بعد هم زدند او را کشتند...

چرا؟ چونکه مردمان این کشور ها خرد نداشتند. پس ا باید از تاریخ درس بیاموزیم و همه چیز را به خارجی ها واگذار نکنیم.......بخصوص الان که یک رئیس جمهوری دارند که طرفدار مسلمانان است. طرفدار آخوندان است....و آخوندان هم صد برابر آمریکا پدر سوخته هستند.

نام کتاب من هست: < < در میان دو تروریست > > . مایه پایه باشد چاپش می کنم٬ چون چاپ کتاب لامصب گران است٬ و بنده هم که نه به جائی بند هستم٬ و نه به سازمانی وابسته هستم٬ ونه پناهنده هستم٬ و نه مزدور هر پدر سوخته ای هستم......

قسمت قسمت درینجا می نویسم برای شما گرامیان......بله ما در یان دو ترریست هستیم. یکی آمریکا و دوستانش و یکی آخوندان.......

IRAN BETWEEN TWO TERRORISTS

nuclear iran
AMERICANS ACTUALLY LIKE IRAN TO BE NUCLEAR. WHY?
BECAUSE OTHER NATIONS WILL REQUEST TOO. AND AMERICA WILL PROVIDE THEM NUCLEAR FACILITY.
AGAIN WHY?

BECAUSE THAT IS LONG TIME THERE IS NO WAR, THEY WERE NOT ABLE TO LET TWO COUNTRIES FIGHT, AND SELL WEAPONS, SO BY SELLING NUCLEAR FACILITIES THEY CAN RECOVER.

BESIDE, AMERICA KNOWS THAT A SIMPLE PRIMITIVE NUCLEAR BOMB IS NOTHING TO BE WORRIED ABOUT.

AND ALSO WHEN TWO NATIONS ARE NUCLEAR, THEN THE POSSIBILITY OF WAR IS ALMOST ZERO...

THEREFORE AND WHEREFORE I PERSONALTY RELIEVE THAT AMERICANS ARE LAX ABOUT IRAN NUCLEAR, ESPECIALLY WITH SYMPATHY FROM PRO MUSLIMS OMAMA,,,

THAT WAS MY PERSONAL COMMENT UNDER FREEDOM OF SPEECH..