Embassy of Iran in Manila
| Address | 2224 Parasio St. Corner Pasay Road Dasmarinas Village Makati City, Metro Manila Philippines |
|---|---|
| Postal | PO Box 1629 |
| Phone | local: international: |
| Visas & Consular | local: international: |
| Fax | local: international: |
Comments on this Embassy
توهین به مقدسات.
توهین به مقدسات دیگران توسط جمهوری اسلامی باعث شده است که ما هم توهین بکنیم.....کلوغ زن را سنگ سرزاست..
بنام مقدس آتش سخنم را ادامه می دهم:
مقدسات ما ایرانیان اول از همه احترام به آتش بود و هنوز هم هست...
آتش را ما نمی پرستیم کره خر مطهری.....ما فقط به آتش احترام می گذاریم کره خر مطهری...
احترام به آتش یک سنت ایرانی است کره خر مطهری که ما و پدران ما ایرانیان را خر لقب دادی.....
مطهری کره خر ٬ با موافقت آخوندان دیگر ٬ در نوار یوتیوب خودش ما ایرانیان و پدردان ما را خر لقب داد ٬ که از روی آتش می پریم....
حتی اگر آتش را هم خدا بدانیم٬ و بپرستیم ٬ باز حق داریم .
میدانید چرا؟
در قرآن این نکبت الله مطهری٬ آقای الله خودش گفت که آتش مقدس است.
آقای الله در قرآن به موسی گفت: ؛ موسی کفش هایت را بیرون بیاور یا چه می دانم نعلین هایت را بیرون که این (( آتش ) ) و اطراف این ( ( آتش ) ) مقدس است٬ .....
پس کره خر نکبت الله مطهری و امثال ها٬ ما خریم یا تو ؟
چه راحت با این یک آیه تنبان خود را بباد دادید ای توهین گران......ای توهین گران به مقدسات دیگران....
پدران خودت و جد خودت خر نبود؟ که یک سنگ سیاه را در عبستان می پرستیدند؟ سنگی که هزاران جانور هم رویش نجاست کرده اند ؟
کره خر مطهری و امثال ها٬ شما با این حساب باید روزی ۵ بار بطرف آتش نماز بخوانید ای تخمخ ترکه تازی آباد.....
پس هموطنان از بنده ایراد نگیرید که توهین می کنم....
توهین به مقدسات دیگران را همین اسلام نکبت اصلا خودش شروع کرده.....
بله......
درود بر آتش مقدس......
تو فروزان باش تا بپایان ...
-----------------
امارشال شکوهی٬ محارب سنگین وزن و مقداری مست و ملنگ....
هموطنان گرامی من مقداری چرتاه دارم که می خواهم پرتاهه
شما ها هم اگر چرتاهه خب پرتاهه
و من اندیشه کنان غرق درین پندارم
که چرا کله بی مخ ما عقل نداشت...
حالا پاکستانی:
پندارم درین غرق کنان اندیشه من
نداشت عقل ما مخ بی عقل چرا
حفیظ الله خان فرزند احمد آفتاب خان از پاکستان این چرتاهه را خجالت کشید که پرتاهه و بمن گفت که من آنرا پرتاهه....
مرسی
یک مشت بچه سوسول چاپلوس و خ....مال و نوکر سفارت ریخته تو مانیلا که مگو....
خب پفیوز های خ....مال سفارت٬ شما ارزش جواب دارید؟ اوزگل های بیسواد و بچه صیغه ای ؟
شما هیچ عددی نیستید که حتی من جواب یک یک شما را بدم......تف به اسلامتپن....تف به سفارتچی هی بیسواد شما و یک تف بزرگ هم سط ریش علی خامنه ای...و یک کیلو و دویست و پنجاه گرم پهن خالص وسط کعبه.......تانک یو.....
من امارشال شکوهی تنها مبارز فیلیپین............
خداوندا تو کارت از ریشه خرابه
همه دینت که خوردن و خوراکه
همین آخوندت تو که تو رختخوابه
به تخت خواب غلومعلی و ربابه
همین دین اللهی که تو داری
گناهان کبیره تو ایران ال ثوابه ؟
از بابا مارشال نیمه عریان
----------------
اگر نفت اندکی بودی چه بودی
اگر سعدی روردکی بودی چه بودی
خداوند بفریاد خودت رس
بفکر ما مباش از بابت کس
ما همگی خوبیم خدا جان مامان اینا حالشون خوبه ...مرسی
-------------------------
ستاد اداره جنگ
اسپهبد سخن امارشال شکوهی٬
محارب سنگین وزن٬
جنگ و نبرد فرهنگی جنگ اول است با این حکومت نکبت تازی.
سپس با آهن.
درود بر شما. نخستین بگویم که سروده حماسی خالی بندی نیست٬ بلکه نشانه سلحشوری و دلیری قهرمانان پیشین ما را زنده می کند. خواننده هم احساس شخصیت و منش انسانی می کند. بر عکس اشعار قدیمی ما که پر است از گله و شکایت و رنج و دوری و غم و غصه و ماتم...
اشعار حماسی و ملی و میهنی امروزه بسیار بدرد می خورد٬ زیرا غیرت ملی را بالا می برد و شخصی ملی را.....ننه من غریبم دیگر توی اشعار حماسی نیست...اندر مدح کسی تویش نیست مثل مدح حسین و علی بچه ابوطالب و غیره..
همین سبک پدر این رژیم را در می آورد.
من امارشال شکوهی چنان می سرایم که کس نسروده و نسراید به این شیکی اشعار ها را.
تکبر نگیرید هموطنان......
خداوند اسروده ام در ای پسر
نباشد کسی سان من در هنر
-------------
خب امروز بجنگ و نبرد میروم تا کعبه را با خاک یکسان کنم و در آنجا یک شراب خانه بسازم و شراب سرخ تگری شیراز اندر اشکم گذارم. ( البته طنز هم می سرایم گه گاهی )
----------
نشسته بدم پیش یاران خویش
دو افسر ز ارژن بیامد بپیش
درودی بداند بمن ارتشی
بسان همان ارتش کوروشی
پیاده شدند از برِ اسب خویش
درودی بدادند نشستند بپیش
بدادند بدستم یکی جامه ای
بهمراه جامه بدادند نامه ای
برنگ طلائی به مهری چه سرخ
همه نامه را من ببوسه دادم به رخ
نبشته امارشال شکوه
به سنگینیِ هر چه کوه
نبشته بجنگ رو مارشال
ز تازی بکعبه بیاور دمار
شرابخانه ای ساز آنجا بکار
که یاران خورند می در بهار
بکوب و ببند اسپه تازیان
مبادا کنند کار زشت و زیان
بسوز پرده کعبه ( اسودی )
بنام خدامان خداونده ایزدی
شکن هر دو شمشیر این تازیان
که دارند به پرچم نشانِ زیان
-------
جهیدم چو دیدم بفرمان منم
همه رستمِ خاک ایران منم
چهارده هزار افسر ارجمند
بخواندم همه یل همه زورمند
ستتون در ستون بهرِ فرمان جنگ
زدم نعره ای همچو شیر و پلنگ
سوارهِ برِ اسب و دیگر پیاد
پیاده جلو دار تبان کوبان باد
بدادم بدست همه افسران
دو شمشیر و کپال و گرزِ گران
به نوکِ همه نیزه ها زهرِ مار
بآغشته بودم که آرند دمار
منم مارشال رستم روزگار
به آهنگ جنگیدن و کار زار
خدداوندِ اندیشه ام در نبرد
نخواهم برِمیهنم یک گزند
زمین را بدوزم برِ آسمان
به نیزه به پرره به تیرو کمان
نترسم ز مردن که ما مرده ایم
چنین گر بمانیم همه رفته ایم
-----------
هر آنچ گفته بودم شه نامور
بکردم به کعبه همه سر بسر
بکشتیم از تازیان ده هزار
همه کشته دادیم نی یک هزار
همینست جنگ و نبرد پارسی
گهی کشته آید برِ راستی
چو کوروش شنیدم که باز آمدم
سر افراز و پیروزه باز آمدم
نشانی به رنگ طلا بهر من بر نوشت
نبشته امارشال شکوهی اهورا سرشت
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
به لعل و زمرد ببافتم سخن
برِ میهنم من درین انجمن
بنام خداوند جان و خرد
که شای بیارد پریشی برد
منم مارشال خاک پای شما
شوم کشته اینک براه شما
همه جانِ ما جان یکدیگر است
خداوند ما میهن بر تر است
یکی گر ز ما اوفتند روی خاک
کنم جامه خویشتن را دو چاک
ایدون ما
پیروز ما.......
همین مجاهدین نکبت این حکومت را آوردند و از حزب الله نکبت هم نارو خوردند.... در حقیقت حزب الله و مجاهدین از ناحیه تنبان برادرند.......
همین مسعود رجوی که مچ مچ مچ دماغ صدام حسین را می بوسید با علی خامنه ای نکبت اخی هستند اما جنگشان گرفته فعلا سر قدرت..
بنظر بنده مجاهدین از حزب الله تروریست ترند......بگور پدر دادگاه های اروپائی. مجاهد جتی در لغت عربی هم یعنی تروریست.........
پس تف به این لعنت به آن.
اگر فکر می کنید که توهین کرده ام ٬ خب بسیار هم خوب کردم....
نه مجاهد نکبت.....نه علی خامنه نکبت.....نه اسلام نکبت......
حکومتی با فرهنگ کهن خودمان.....کیش اهورائی خودمان........ارزش های خودمان.....فردوسی و وروش خودمان......
سفارتخانه های ایران پر شده از جاهلان پاسدار و بیسواد بنام مثلا دیپلمات.....
ای داد بیداد.....
بویژه سفارت ایران در مانیلا
- - - - - - - - - - - -
هله هشدار که در سفارات همگی بسیجی و پاسدارند
بیسوادند و متکبر و همگی بچه آخوندک بی عارند
شکل آدم بنماید بخیالت ز دور و ولی از نزدیک
همگی گرگ و سگند و دو سه تا جانور خونخوارند
سخن از صلح بگویند بمردم ز سحر تا دمِ شام
لیک اندر شب تار یک افعی و یک سوسمارند
هر چه کنسول و سفیر و هر چه رهزن فرهنگی است
شوت و اوزگل و احمق و خنگ و حزبکیِ شرارند
نه دراست نه رفاقت نه شفاقت نه فصاحت نه بلیغ
ای بگور پدر هر چه کسانی که به ایشان یارند
همگی شاغل کارند به نامردی و تزویر و ریا
فضله توالت جنابعالی و و فضله توالت سرکارند
تو نبینی گرمی حسن رفاقت نه ترحم به کسی
چونکه تازی صفتند و زاده مادرک پتیارند
مرگ بر کشور عمریکا بگویند شب و روز
چون نیک نظر کنی دمخمور و متفق و همیارند
مارشال از دوستی و خدمت این جانوران بیرون شو
این حکومت همگی مثل همند و همه آدم خوارند
------------------
بله این هم از دیپلماتات جمهوری ننگین اسلامی......
شعر من امارشال شکوه. نوشته شد. ثبت شد در فیس بوک. با تاریخ و دقیقه و ثانیه....
و خیلی هم حوب کردم......و ادامه می دهم تنبان کندن این اوزگلان را.....
خدا گر بود یک عرب تف به او
بجیشیم بنامش به لپ های او
خدا گر نداند زبان مرا
الاغ است ایشان اندر سرا
البته درود بر الاغ......منظورم الاغ کره خری است که ادعای خدائی می کند.....
------------------
من امارشال شکوهی محارب خوش تیپ و کافر ارجمند و مفسد فی الارض..........الان دارم کاغذ آتش می زنم که فساد کنم.....بسیار بسیار هم خوب کردم......
خدا گر معرب بود ای پسر
الاغ است ایشان مثل خر
-----------
پرتو پارسی نگیرد هر که اسلامی بود
تربیت این جانور را همچو تعلیم خر است....
اسلام خودش توهین گر است و لذا حق مسلم منست که جواب توهین را بدهم......با توهین..
کلوغ زن را سنگ سزاست....
فال امشب مارشال شکوه......یعنی آی ام ایز....
خلایق هر چه لایق.......
دور گردون گر هزار سال بر مراد ما نرفت
یک هزار سال دگر می شود آسان غم مخور
یوسف مادر مرده باز آید ز گورستان ای عمو
شاد و خرم سوی آن پاپا و مامان غمخور
گر ترا باطوم اندر آنجایت کنند این صوفیان
چو ترا نیست تخم مرغی توی تنبان غم مخور
استدعا می کنم غم مخور.....
مرسی......
بزار من من غم بخورم تو نمیری.
بجنگ و نبرد است میرزا علی
ابوالفضل گوش کن غضنفر قلی
چرا می زنی کره خر توی سر
برای یکی تازی بی هنر بی پدر ؟
الاغ کله ات بی مخ است ؟
بخارات سرکار هم که پف است
برو جنگ میکن بهرِ خویش
نباید بجنگی الاغ بهر کیش
غلوم جان ابول القاسم اوزگل لنده هور
دو چشم حسود امارشال شکوه کور کور
یعنی قلوچ......قلوچ یعنی خاره چشمان حسود صیغه شده....
Post a comment on this page
We invite you to share your experiences with the Iranian Embassy — obtaining visas and other services, locating the building, and so on. Your comments may be seen by the public, so please do not include private information.
This web site is not operated by the Embassy and your comments and questions will not necessarily be seen by its staff. Please note that this is not a forum for broad debate about the foreign policy of Iran, and such topics will be deleted.