Saudi flag Embassy of Saudi Arabia in Tehran

AddressAfrica Avenue, Saba Boliv. 10
Tehran
Iran
PostalPO Box 11365-3438
Phonelocal: (021) 2228.8543
international: +98.21.2228.8543
Faxlocal: (021) 2229.4691
international: +98.21.2229.4691

Comments on this Embassy

iran
Sat, 3 Oct 2015 16:20 EDT
kir
الموت السعودیه کسکش تیم النصر رتون را تا دسته گاییدم هادی نوروزی مادر همتون را گاییده بود ملخ خور بی خایه حرام زاده های کثیف عرب پاره پاره کیرم تو کس خواهرت کیرم دهن السعود ملک سلمان باید برا سگهای ما ساک بزنه مادر جنده ها
هرچه سریعتر ایران را ترک کنید وگر نه میکشیمتان خود دانید کسکشا
mahdi
Sat, 3 Oct 2015 15:14 EDT
bokon arab
مادر جنده های کسکش هادی نوروزی مادر تکتکتون راگاییده بود منم میگام حرومزاده های ملخ خور بایید السعود را تا دسته کرد تا بفهمن باچه کسانی در طرف هستند
بخونید تا کون دادنتون در اینده نزدیک درد نداشته باشد کیرم دهن تیمتون لخویا
عرب پاره پاره کیرم توکس خواهرت
توپ تانک فشفشه السعود کسکشه خایه داریید بیاید تا بکنیمتون
fallah
Sat, 3 Oct 2015 14:57 EDT
alarab in quran( 99 toba)
قال الله تعالی فی قرآن المجید حول الاعراب فی سورة توبه:
الأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاّ یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللّهُ عَلیمٌ حَکیم

نعم هذه حقیقة الاعراب من قول الله تبارک و تعالی؛ وفقا القواعد الصرفیة الاعراب فی هذه الایه هو معرفة ! یعنی هذا الاعراب الذین هم حولنا و نحن فی عصرنا نریهم ؛ هدف من الاعراب فی هذه الآیه هو سعودیون فی کل زمن ، لکن قلیل منهم هم المستثنی فی آیة المبارکه99وَ مِنَ الأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآْخِرِ وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ قُرُبات عِنْدَ اللّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللّهُ فی رَحْمَتِهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ ؛ و من الاعراب مثل : آیة الله شیح نمر و امثاله!! لا انتم و امثالکم ؛
بل آل سعود اشد کفرا و نفاقا و اجدرالا یعلمو حدود ما انزل الله
Raha
Thu, 1 Oct 2015 05:18 EDT
آشغالای نجس...شما روی اسرائیل رو سفید کردین،اونا به هم کیشان خودشون رحم می کن
اما شما از اونها هم کم تر هستید ...خیلی نامردین
پیامبر و اهل بیت رسول خدا از دست شما چی کشیدن
شما فرزندان همون جاهل های عرب هستید
الموت عربستان
الموت آل سعود
الموت ملک فهد
الموت الموت الموت
ali
Wed, 30 Sep 2015 18:46 EDT
mkarak
اهریمن زمان ما، نفرین به تو ای آمریکا

يا شيطان عصرنا اللعنة عليك يا أمريكا





***





آلَ سُعودٍ وَيحَكم، و وَيحَ إسرائيلِكُمْ

ای آل سعود شرم بر شما و بر اسرائيلتان باد



اليومُ يومُ ثأرِنا، فاختَبِئُوا في ليلِكمْ

امروز روز انتقام ماست، پس در تاریکی شبتان پنهان شوید





زَرَعتمُ الحِصار، في يمنِ السَّلامْ

محاصره را در یمنِ آرام، بنا گذاشتید



نَشرتُمُ الدَّمار، يا عُصبةَ الظَّلام

و ویرانی را گستراندید، ای گروه تاریکی





يا من سَجَدتُمْ لليهُودْ، الموتُ يا آلَ سُعودْ

ای کسانی که در مقابل یهود سجده کردید؛ مرگ بر شما ای آل سعود





***





آهٍ على أرضِ اليمنْ، يَنْهَشُها ذِئبُ المِحَنْ

وای از سرزمین یمن، گرگ رنج ها آن را می درد



نَزيفُها لا يَنتَهِي، لا يَنتَهِي مَدَى الزَّمنْ

علی الدوام از او خون می رود، و در طول زمان ادامه دارد





اليمنُ غريبْ، في عالمِ النِّفاقْ

یمن در جهان نفاق آلود غریب است



و الشمسُ في غروبْ، أينَ همُ الرِّفاقْ؟

خورشید دارد غروب می کند، دوستان کجا هستند؟





اليمنُ لا لنْ يَهُون، اليمنُ حِصنٌ مَصُونْ

یمن هرگز خوار نمی شود، یمن دژی امن است





***





إنَّ اليَماني قادِمٌ، لنصرَةِ شَعبِ اليمنْ

سید یمانی برای یاری ملت یمن می آید



ثمَّ يقومُ قائمٌ، يُزيلُ ظُلْماتِ الفِتَن

سپس حضرت قائم بر می خیزد و تاریکی های فتنه ها را از بین می برد





الفارسُ النَّجيبْ، بِسَيفِ ذي الفِقار

حضرت مهدی، آن سوار نجیب با شمشیر ذوالفقار



بالعَزمِ و اللهيب، يدُكُّ كُلَّ نارْ

با اراده و قدرت هر آتش جنگی را در هم می کوبد

ش
جيشُ الإمامِ قادمٌ، على الطُّغاةِ حازِمٌ
ali
Wed, 30 Sep 2015 18:40 EDT
mkarak
ادامه جنایت ال سعود لعنه
حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 29 تیرماه 1367 پیام مهم خود درخصوص پذیرش قطعنامه 598 را با برسی فاجعه قتل عام حجاج بیت الله الحرام توسط مزدوران ال سعود که در نهم مردادماه سال 1366 (یک سال قبل از پذیرش قطعنامه) صورت گرفت آغاز کرده و در آن صراحتا با وعده انتقام به جانیان آل سعود می فرمایند: « انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمريكا و آل سعود برطرف خواهيم ساخت و داغ و حسرت حلاوت اين جنايت بزرگ را بر دلشان خواهيم نهاد و با برپايي جشن پيروزي حق بر جنود كفر و نفاق و آزادي كعبه از دست نااهلان و نامحرمان، به مسجدالحرام وارد خواهيم شد.»

متن زیر بخش های ابتدایی پیام قطعنامه است که به مناسبت بیست و پنجمین سال قتل عام خونین حجاج در مراسم برائت از مشرکین تقدیم مخاطبین عزیز می شود.

***
بسم الله الرحمن الرحيم
لقد صدق الله رسوله الرؤيا بالحق لتدخلن المسجد الحرام إن شاء الله آمنين
علي رغم گذشت يك سال از كشتار فجيع و بي رحمانه ی حجاج بي دفاع و زائران مؤمن و موحد به وسيله ی نوكران آمريكا و سفاكان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حيرتند. آل سعود با كشتن ميهمانان خدا و به خاك و خون كشيدن بهترين بندگان حق، نه تنها حرم را، كه جهان اسلام را آلوده به خون شهيدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.
مسلمانان جهان در سال گذشته براي اولين بار عيد قربان را با شهادت فرزندان ابراهيم عليه السلام كه ده ها بار از مصاف با جهان خواران و اذناب آنان برگشته بودند در مسلخ عشق و در مناي رضايت حق جشن گرفتند و بار ديگر آمريكا و آل سعود بر خلاف راه و رسم آزادگي، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهيد، از جانبازان بي پناه ما كشته ها گرفتند و در آخرين لحظات نيز با ناجوانمردي و قساوت بر پيكر نيمه جان سال خوردگان و بر دهان تشنه و خشكيده ی مظلومان ما تازيانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند.


کشتار حجاج بیت الله الحرام توسط دژخیمان آل سعود
انتقام از چه كساني و از چه گناهي؟ انتقام از كساني كه از خانه ی خويش به سوي خانه ی خدا و خانه ی مردم هجرت نموده بودند، انتقام از كساني كه سال ها كوله بار امانت و مبارزه را بر دوش كشيده بودند، انتقام از كساني كه هم چون ابراهيم عليه السلام از بت شكني برمي گشتند، شاه را شكسته بودند، شوروي و آمريكا را شكسته بودند، كفر و نفاق را خرد كرده بودند، همان ها كه پس از طي آن همه راه ها با فرياد: «اذن في الناس بالحج ياتوك رجالا»، پابرهنه و سربرهنه آمده بودند تا ابراهيم را خوشحال كنند، به ميهماني خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدايند و عطش خويش را در زلال مناسك حج بر طرف نمايند و با تواني بيشتر مسئوليت پذير گردند و در سير و صيرورت ابدي خود نه تنها در ميقات حج، كه در ميقات عمل نيز لباس و حجاب پيوستگي و دلبستگي به دنيا را از تن به در آورند.
همان ها كه براي نجات محرومان و بندگان خدا راحتي راحت طلبان را بر خود حرام و محرِم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم كردند تا نه تنها بنده ی زر خريد آمريكا و شوروي نباشند كه زير بار هيچ كس جز خدا نروند. آمده بودند كه دوباره به محمد صلي الله عليه و آله و سلم بگويند كه از مبارزه خسته نشده اند و به خوبي مي دانند كه ابي سفيان و ابي لهب و ابي جهل براي انتقام در كمين نشسته اند، و با خود مي گويند: مگر هنوز لات و هبل در كعبه اند؟ آري، خطرناك تر از آن بت ها، اما در چهره و فريبي نو.


کشتار حجاج بیت الله الحرام توسط دژخیمان آل سعود
آن ها مي دانند كه امروز حرم، حرم است، اما نه براي ناس، كه براي آمريكا و كسي كه به آمريكا لبيك نگويد و به خداي كعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زائراني كه همه ی ذرات وجود و همه حركات و سكنات انقلابشان مناسك ابراهيم را زنده كرده است! و حقيقتاً مي رود تا فضاي كشور و زندگي خويش را با آواي دلنشين «لبيك، اللهم لبيك» معطر سازد.
آري در منطق استكبار جهاني هر كه بخواهد برائت از كفر و شرك را پياده كند متهم به شرك خواهد شد، و مفتي ها و مفتي زادگان، اين نوادگان بلعم باعوراها، به قتل و كفر او حكم خواهند داد.
بالاخره در تاريخ اسلام مي بايست آن شمشير كفر و نفاقي كه در لباس دروغين احرام يزيديان و جيره خواران بني اميه عليهم لعنه الله براي نابودي و قتل بهترين فرزندان راستين پيامبر اسلام يعني حضرت ابي عبدالله الحسين عليه السلام و ياوران با وفاي او پنهان شده بود، مجدداً از لباس همان ميراث خواران بني سفيان به درآيد و گلوي پاك و مطهر ياوران حسين عليه السلام را در آن هواي گرم، در كربلاي حجاز و در قتلگاه حرم پاره كند و همان اتهاماتي را كه يزيديان به فرزندان راستين اسلام زدند و آنان را خارجي و ملحد و مشرك و مهدورالدم معرفي كردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند كه انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمريكا و آل سعود برطرف خواهيم ساخت و داغ و حسرت حلاوت اين جنايت بزرگ را بر دلشان خواهيم نهاد و با برپايي جشن پيروزي حق بر جنود كفر و نفاق و آزادي كعبه از دست نااهلان و نامحرمان، به مسجدالحرام وارد خواهيم شد.
اما زائران كشورها كه يقيناً با كنترل و ارعاب دولت و حكومت هايشان به مكه سفر كرده اند، جاي دوستان و برادران و حاميان و همسنگران واقعي خود را در ميان خود خالي خواهند يافت.

کشتار حجاج بیت الله الحرام توسط دژخیمان آل سعود
آل سعود براي پرده پوشي جنايات هولناك سال گذشته خود و همچنين توجيه «صدعن سبيل الله» و منع حجاج ايراني از ورود به حج، زائران را زير بمباران شديد تبليغات خود قرار خواهد داد و آخوندهاي درباري و مفتي هاي خود فروخته لعنه الله عليهم در كشورهاي اسلامي خصوصاً حجاز توسط رسانه ها و مطبوعات دست به نمايش ها و سخنراني ها زده و عرصه را بر تفكر و تحقيق زائران درباره ی فهم و درك فلسفه ی واقعي حج و نيز پي بردن به ماجراي از پيش طراحي شده ی شيطان بزرگ در قتل ميهمانان خدا، تنگ خواهند نمود و مسلم در چنين شرايطي رسالت زائران بسيار سنگين است.
بزرگ ترين درد جوامع اسلامي اين است كه هنوز فلسفه ی واقعي بسياري از احكام الهي را درك نكرده اند و حج با آن همه راز و عظمتي كه دارد هنوز به صورت يك عبادت خشك و يك حركت بي حاصل و بي ثمر باقي مانده است.
يكي از وظايف بزرگ مسلمانان پي بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا براي هميشه بايد بخشي از امكانات مادي و معنوي خود را براي برپايي آن صرف كنند؟ چيزي كه تا به حال از ناحيه ی ناآگاهان و يا تحليل گران مغرض و يا جيره خواران به عنوان فلسفه ی حج ترسيم شده است اين است كه حج يك عبادت دسته جمعي و يك سفر زيارتي سياحتي است!
به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد و با چه كيفيت در مقابل جهان سرمايه داري و كمونيسم ايستاد!
به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند!
به حج چه كه بايد براي فشارهاي روحي و جسمي مسلمانان چاره انديشي نمود!
به حج چه كه مسلمانان بايد به عنوان يك نيروي بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمايي كنند!
به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومت هاي وابسته بشوراند! بلكه حج همان سفر تفريحي براي ديدار از قبله و مدينه است و بس! و حال آن كه حج براي نزديك شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حركات و اعمال و لفظ ها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك، انسان به خدا نمي رسد.

حج كانون معارف الهي است كه از آن محتواي سياست اسلام را در تمامي زواياي زندگي بايد جستجو نمود.
حج پيام آور و ايجاد و بناي جامعه اي به دور از رذائل مادي و معنوي است.
حج تجلي و تكرار همه ی صحنه هاي عشق آفرين زندگي يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست و مناسك حج مناسك زندگي است و از آن جا كه جامعه ی امت اسلامي از هر نژاد و مليتي، بايد ابراهيمي شود تا به خيل امت محمد صلي الله عليه و آله و سلم پيوند خورد و يكي گردد و يد واحده شود.
حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگي توحيدي است.
حج عرصه ی نمايش و آينه ی سنجش استعدادها و توان مادي و معنوي مسلمانان است.
حج بسان قرآن است كه همه از آن بهره مند مي شوند، ولي انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت اسلامي اگر دل به درياي معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياست هاي اجتماعي آن نترسند، از صدف اين دريا گوهرهاي هدايت و رشد و حكمت و آزادگي را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت.
ولي چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است و به همان اندازه اي كه آن كتاب زندگي و كمال و جمال در حجاب هاي خود ساخته ی ما پنهان شده است و اين گنجينه ی اسرار آفرينش در دل خروارها خاك كج فكري هاي ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت و زندگي و فلسفه ی زندگي ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است، حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است. سرنوشتي كه ميليون ها مسلمان هر سال به مكه مي روند و پا جاي پاي پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر مي گذارند، ولي هيچ كس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد عليهم السلام كه بودند و چه كردند؟ هدفشان چه بود؟ از ما چه خواسته اند؟ گويي به تنها چيزي كه فكر نمي شود به همين است.
مسلم حج بي روح و بي تحرك و قيام، حج بي برائت، حج بي وحدت و حجي كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد، حج نيست، خلاصه همه ی مسلمانان بايد در تجديد حيات حج و قرآن كريم و بازگرداندن اين دو به صحنه هاي زندگي شان كوشش كنند و محققان متعهد اسلام با ارائه ی تفسيرهاي صحيح و واقعي از فلسفه ی حج، همه ی بافته ها و تافته هاي خرافاتي علماي درباري را به دريا بريزند.
اما آنچه زائران عزيز بايد بدانند اين كه آمريكا و آل سعود حادثه ی مكه را يك مبارزه ی فرقه اي و نزاع قدرت ميان شيعه و سني ترسيم نموده و ايران و رهبران آن را به عنوان كساني كه هوس رسيدن به يك امپراطوري بزرگ را در سر مي پرورانند معرفي مي كنند، تا بسياري از كساني كه از مسير حوادث سياسي جهان اسلام و نقشه هاي شوم جهان خواران بي خبرند، تصور كنند كه فرياد برائت ما از مشركين و مبارزه ما براي كسب آزادي ملت ها و در مسير كسب قدرت سياسي مان و گسترش قلمرو جغرافيایي حكومت اسلامي است.
البته براي ما و همه ی انديشمندان و محققاني كه از نيات پليد تشكيلات آل سعود باخبرند، جاي تعجب نيست كه به ايران و حكومتي كه از بدو پيروزي تا به حال فرياد وحدت مسلمين را سر داده است و در همه ی حوادث جهان اسلام خود را شريك غم و شادي مسلمانان مي داند، تهمت افتراق و جدايي مسلمانان را بزنند، و يا بالاتر از آن، زائراني را كه به عشق زيارت مرقد پيامبر و حرم امن الهي به حجاز رفته اند، به لشكركشي و تشكل براي تصرف كعبه و آتش زدن حرم خدا و تخريب مدينه ی پيامبر متهم نمايند و دليل و مدرك اين كار را حضور پاسداران و نظاميان و مسئولين كشورمان در مراسم حج ذكر كنند. آري، در منطق آل سعود نظامي و پاسدار كشور اسلامي بايد با حج بيگانه باشد و اين گونه سفرها براي مسئولين كشوري و لشكري تعجب آور و توطئه انگيز مي شود.


از نظر استكبار، مسئولين كشورهاي اسلامي بايد به فرنگ بروند، آن ها را به حج چه كار! دست نشاندگان آمريكا آتش زدن پرچم آمريكا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروي و آمريكا و اسرائيل را به حساب دشمني با خدا و قرآن و پيامبر گذاشته اند و نيز مسئولين و نظاميان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفي كرده اند.
واقعيت اين است كه دول استكباري شرق و غرب و خصوصاً آمريكا و شوروي عملاً جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينه ی سياسي تقسيم كرده اند. در بخش آزاد جهان، اين ابرقدرت ها هستند كه هيچ مرز و حد و قانوني نمي شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگي ملت ها را امري ضروري و كاملاً توجيه شده و منطقي و منطبق با همه ی اصول و موازين خودساخته و بين المللي مي دانند. اما در بخش قرنطينه ی سياسي كه متأسفانه اكثر ملل ضعيف عالم و خصوصاً مسلمانان در آن محصور و زنداني شده اند، هيچ حق حيات و اظهار نظري وجود ندارد، همه ی قوانين و مقررات و فرمول ها همان قوانين ديكته شده و دلخواه نظام هاي دست نشاندگان و دربرگيرنده ی منافع مستكبران خواهد بود و متأسفانه اكثر عوامل اجرايي اين بخش همان حاكمان تحميل شده يا پيروان خطوط كلي استكبارند كه حتي فرياد زدن از درد را نيز در درون اين حصارها و زنجيرها جرم و گناهي نابخشودني مي دانند، و منافع جهان خواران ايجاب مي كند كه هيچ كس حق گفتن كلمه اي كه بوي تضعيف آنان را بدهد يا خواب راحت آنان را آشفته كند ندارد و از آن جا كه مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بيان مصيبت هايي را كه حاكمان كشورشان بر آن ها تحميل كرده اند را ندارند، بايد بتوانند در حرم امن الهي مصائب و دردهايشان را با كمال آزادي بيان كنند تا ساير مسلمانان براي رهايي آنان چاره اي بينديشند.

لذا ما بر اين مطلب پافشاري و اصرار مي كنيم كه مسلمانان، حداقل در خانه ی خدا و حرم امن الهي، خود را از تمامي قيد و بندهاي ظالمان آزاد ببينند و در يك مانور بزرگ از چيزي كه از آن متنفرند اعلام برائت كنند و از هر وسيله اي براي رهايي خود استفاده نمايند.
حكومت آل سعود مسئوليت كنترل زائران خانه ی خدا را به عهده گرفته است و اين جاست كه با اطمينان مي گوييم كه حادثه ی مكه جداي از سياست اصولي جهان خواران در قلع و قمع مسلمانان آزاده نيست.
ما با اعلام برائت از مشركين تصميم بر آزادي انرژي متراكم جهان اسلام داشته و داريم و به ياري خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزي اين كار صورت خواهد گرفت و انشاءالله روزي همه ی مسلمانان و دردمندان عليه ظالمين جهان فرياد زنند و اثبات كنند كه ابرقدرت ها و نوكران و جيره خوارانشان از منفورترين موجودات جهان هستند.
كشتار زائران خانه ی خدا توطئه اي براي حفظ سياست هاي استكبار و جلوگيري از نفوذ اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله و سلم است و كارنامه ی سياه و ننگين حاكمان بي درد كشورهاي اسلامي حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكر نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.
پيامبر اسلام نيازي به مساجد اشرافي و مناره هاي تزئيناتي ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است كه متأسفانه با سياست هاي غلط حاكمان دست نشانده به خاك مذلت نشسته اند. مگر مسلمانان جهان فاجعه ی قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه هاي مسلمين را در طول حيات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زائران خانه ی خدا را فراموش مي كنند؟
مگر مسلمانان نمي بينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانون هاي فتنه و جاسوسي مبدل شده اند كه از يك طرف اسلام اشرافيت، اسلام ابوسفيان، اسلام ملاهاي كثيف درباري، اسلام مقدس نماهاي بي شعور حوزه هاي علمي و دانشگاهي، اسلام ذلت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فريب و سازش و اسارت، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايه داران بر مظلومين و پابرهنه ها و در يك كلام اسلام آمريكايي را ترويج مي كنند و از طرف ديگر سر بر آستان سرور خويش، آمريكاي جهان خوار مي گذارند؟
مسلمانان نمي دانند اين درد را به كجا ببرند كه آل سعود و خادم الحرمين به اسرائيل اطمينان مي دهد كه ما اسلحه ی خودمان را عليه شما به كار نمي بريم و براي اثبات حرف خود با ايران قطع رابطه مي كنند!
واقعاً چقدر بايد رابطه ی سران كشورهاي اسلامي با صهيونيست ها گرم و صميمي شود تا در كنفرانس سران كشورهاي اسلامي مبارزه ی سوري و ظاهري هم با اسرائيل، از دستور كار آنان و جلسات آنان خارج شود.
اگر اين ها يك جو غيرت و حميت اسلامي و عربي داشتند، حاضر به يك چنين معامله ی كثيف سياسي و خودفروشي و وطن فروشي نمي شدند.


آيا اين حركات براي جهان اسلام شرم آور نيست و تماشاچي شدن گناه و جرم نمي باشد؟
آيا از مسلمانان كسي نيست تا بپاخيزد و اين همه ننگ و عار را تحمل نكند؟
راستي ما بايد بنشينيم تا سران كشورهاي اسلامي احساسات يك ميليارد مسلمان را ناديده بگيرند و صحه بر آن همه فجايع صهيونيست ها بگذارند و دوباره مصر و امثال آنان را به صحنه بياورند؟
حال مسلمانان باور مي كنند كه زائران ايراني براي اشغال خانه خدا و حرم پيامبر قيام كرده اند و مي خواستند كعبه را دزديده به قم ببرند؟!!
اگر مسلمانان جهان باور كرده اند كه سران آن ها دشمنان واقعي آمريكا و شوروي و اسرائيل هستند، تبليغات آنان هم در مورد ما را باور مي كنند، البته ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجي و بين الملل اسلامي مان بارها اعلام نموده ايم كه در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهان خواران بوده و هستيم، حال اگر نوكران آمريكا نام اين سياست را توسعه طلبي و تفكر تشكيل امپراطوري بزرگ مي گذارند، از آن باكي نداريم و استقبال مي كنيم.
ما در صدد خشكانيدن ريشه هاي فاسد صهيونيزم، سرمايه داري و كمونيزم در جهان هستيم، ما تصميم گرفته ايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ، نظام هايي را كه بر اين سه پايه استوار گرديده اند نابود كنيم و نظام اسلام رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را در جهان استكبار ترويج نماييم و دير يا زود ملت هاي در بند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باج خواهي و مصونيت كارگزاران آمريكايي، حتي اگر با مبارزه قهرآميز هم شده باشد، جلوگيري مي كنيم.


انشاءالله ما نخواهيم گذاشت از كعبه و حج، اين منبر بزرگي كه بر بلنداي بام انسانيت بايد صداي مظلومان را به همه ی عالم منعكس سازد و آواي توحيد را طنين اندازد، صداي سازش با آمريكا و شوروي و كفر و شرك نواخته شود و از خدا مي خواهيم كه اين قدرت را به ما ارزاني دارد كه نه تنها از كعبه ی مسلمين كه از كليساهاي جهان نيز ناقوس مرگ آمريكا و شوروي را به صدا درآوريم. مسلمانان جهان و محرومين سراسر گيتي از اين برزخ بي انتهايي كه انقلاب اسلامي ما براي همه ی جهان خواران آفريده است، احساس غرور و آزادي كنند و آواي آزادي و آزادگي را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخم هاي خود مرهم گذارند، كه دوران بن بست و نااميدي و تنفس در منطقه ی كفر به سر آمده است و گلستان ملت ها رخ نموده است و اميدوارم همه مسلمانان شكوفه هاي آزادي و نسيم عطر بهاري و طراوت گل هاي محبت و عشق و چشمه سار زلال جوشش اراده ی خويش را نظاره كنند، همه بايد از مرداب و باتلاق و سكوت و سكوني كه كارگزاران سياست آمريكا و شوروي بر آن تخم مرگ و اسارت پاشيده اند، به درآييم و به سوي دريايي كه زمزم از آن جوشيده است روانه شويم و پرده ی كعبه و حرم خدا را كه به دست نامحرمان نجس آمريكا و آمريكازاده ها آلوده شده است با اشك چشم خويش شستشو دهيم.
مسلمانان تمامي كشورهاي جهان! از آن جا كه شما در سلطه ی بيگانگان گرفتار مرگ تدريجي شده ايد، بايد بر وحشت از مرگ غلبه كنيد و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبي كه حاضرند خطوط جبهه كفر را بشكنند استفاده نماييد، به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشيد بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايي از بردگي و يورش به دشمنان اسلام باشيد كه عزت و حيات در سايه ی مبارزه است و اولين گام در مبارزه، اراده است و پس از آن تصميم بر اين كه سيادت كفر و شرك جهاني خصوصاً آمريكا را بر خود حرام كنيد.
ما در مكه باشيم يا نباشيم دل و روحمان با ابراهيم و در مكه است. دروازه هاي مدينه الرسول را به روي ما ببندند يا بگشايند، رشته محبتمان با پيامبر هرگز پاره و سست نمي شود، به سوي كعبه نماز مي گزاريم و به سوي كعبه مي ميريم و خدا را سپاس مي گزاريم كه در ميثاقمان با خداي كعبه پايدار مانده ايم و پايه هاي برائت از مشركين را با خون هزاران هزار شهيد از عزيزانما
ali
Wed, 30 Sep 2015 18:36 EDT
mkarak
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اما حجاج بن يوسف بن عقيل ثقفى مردى بود بى باك و فتاك ، مى گويند هنگام تولد سوراخ دبر نداشت . بعدا مكان دبر او را سوراخ كردند، و همچنين پستان (مادر يا دايه را) قبول نمى كرد با راهنمائى شيطانى با تفصيلى كه در كتب تاريخ آمده است تا سه روز مقدارى خون به دهانش ‍ گذارند و او مى ليسيد و روز چهارم پستان قبول كرد، به اين سبب خونخوار شد و از خون ريزى نمى توانست خود را نگه دارد، او مى گفت : بيشترين لذت من در ريختن خون است ، تعداد كشته هاى او به غير از آنچه در جنگهاى كشته است به صد و بيست هزار نفر مى رسد، وقتى حجاج مرد در زندان او پنجاه هزار مرد و سى زن بود كه شانزده هزار از آنها برهنه و عريان بودند و مرد و زن را با هم زندانى مى كرد و زندان او سقف نداشت ، سى و سه هزار زندانى او بى گناه بودند.
از شعبى نقل كرده اند كه گفته است : اگر هر امتى خبيث و فاسق خود را بيرون آورند و ما حجاج را عرضه كنيم ، قطعا ما بر تمامى آنها پيروز مى شويم .
او بسيارى از شيعيان حضرت را با تهمت كفر و زندقه مى زدند برايش ‍ بهتر بود از اينكه او را شيعه على بدانند.
ابن جوزى گويد: زندان حجاج سقف نداشت ، وقتى زندانيان از گرماى آفتاب به كنار ديوار مى آمدند تا از سايه آن در مقابل گرماى خورشيد استفاده كنند نگهبانان آنها را سنگباران مى كردند. به زندانيان نان جو مخلوط با نمك و خاكستر مى داد، در اندك مدتى زندانى پوستش سياه مى شد به گونه اى كه شكل سياه پوستان مى گشت .
روزى جوانى را حبس كردند، بعد از چند روز مادرش به ديدن او آمد وقتى او را ديد نشناخت و گفت : اين شخص پسر من نيست اين يكى از سياه پوستان است ! آن جوان گفت : نه اى مادر، (من پسر تو هستم ) شما نامت فلانة دختر فلانه هستى ، پدرم فلانى است ، وقتى مادر او را شناخت فريادى زد و جان داد.(229)

پيشگوئى اميرالمومنين در مورد حجاج و چگونگى مرگ او

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

بعد از شكست سپاه بصره و پيروزى حضرت امير عليه السّلام بر آنان ، حضرت وارد بصره شد و به سخنرانى پرداخت ، عمار به حضرت عرض ‍ كرد: يا اميرالمؤمنين مردم سخن از غنائم جنگ مى كنند و مى پندارند مال و اموال و اولاد دشمنان جزء غنائم جنگى است و بايد تقسيم شود، در اين ميان مردى از قبيله بكر بنام عباد بن قيس كه زبان تندى هم داشت گفت : يا اميرالمؤمنين به خدا كه درست تقسيم نكردى و با مردم به عدالت رفتار ننمودى .
حضرت فرمود: واى بر تو چرا؟ گفت : چون شما اموال داخل لشكرگاه دشمن را تقسيم كردى ولى زنها و ساير اموال و اولاد آنها را رها كردى .
حضرت (بى اعتنا به سخن او) فرمود: مجروحين خود را با روغن مداوا كنيد، عباد بن قيس (كه از بى اعتنائى حضرت ناراحت شده بود) گفت : ما آمده ايم از او غنائم خود را مى خواهيم او حرفهاى بى ربط به ما تحويل مى دهد!
حضرت فرمود: اگر تو دورغ مى گوئى خداوند تو را نمى راند تا آنكه جوان ثقيف بر تو دست يابد او مردى است كه هيچ حرمتى براى خدا نماند مگر اينكه هتك كند. گفتند: آيا مى ميرد يا كشته مى شود؟ حضرت فرمود: در هم كوبنده جبارين او را در هم مى كوبد، به مرگى دردناك كه دبر او به واسطه زيادى آنچه از او خارج مى شود آتش گيرد.
سپس حضرت در مورد اينكه چرا به اسيران و اموال ديگر آنان و زن و فرزند آنان معترض نشد توضيح داد.(230)

سعيد بن جبير آخرين كشته به دست حجاج ملعون

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

آخرين كسى كه به دست حجاج كشته شد فقيه زاهد و عالم عابد و مفسر بزرگ قرآن سعيد بن جبير بود حجاج او را به خاطر طرفدارى از امام سجاد عليه السّلام گرفت و به شهادت رساند، وقتى او را نزد حجاج آوردند حجاج گفت : تو شقى بن كسير هستى ، سعيد گفت : مادرم بهتر مرا مى شناخت كه نام مرا سعيدبن جبير گذارد، حجاج گفت : در مورد ابوبكر و عمر چه مى گوئى ؟ آيا در بهشت هستند يا جهنم ؟ سعيد گفت : من به بهشت و جهنم نرفته ام اگر مى رفتم ساكنين آنجا را مى شناختم ، حجاج كه دنبال بهانه بود گفت : در مورد خلفا چه مى گوئى ؟ سعيد گفت : من وكيل آنها نيستم ، حجاج گفت : كداميك نزد تو محبوبتر است ؟ سعيد گفت : هر كدام كه نزد خداوند پسنديده تر است ؟ حجاج گفت : كداميك نزد خداوند پسنديده تر است ؟ سعيد گفت : اين را خدائى كه داناى اسرار و نجواى آنان است مى داند! حجاج گفت : نمى خواهى مرا تصديق كنى ؟ سعيد گفت : نخواستم تكذيبت كنم . (231)
در برخى كتابها آمده است كه حجاج گفت : خودت انتخاب كن چگونه تو را بكشم ؟ سعيد گفت : تو براى خودت انتخاب كن كه قصاص در مقابل است .
در روايت است وقتى دستور داد سعيد را بكشند سعيد رو به قبله اين آيه را تلاوت كرد: ((و جهت وجهى للذى فطر السماوات والارض ‍ حنيفا مسلما و ما انا من المشركين ؛(232) يعنى : صورت خود را بطرف كسى نمودم كه آسمانها و زمين را آفريد و من به راه حق و مسلمانم نه از مشركين .))
حجاج گفت : روى او را از قبله بگردانيد، سعيد اين آيه را خواند: ((فاينما تولوا فثم وجه اللّه ؛ (233) يعنى : به هر طرف كه روى كنيد آنجا جهت خداست .))
حجاج گفت : او را به صورت زمين اندازيد، سعيد اين آيه را خواند: ((منها خلقناكم و فيها و منها نخرجكم تازة اخرى (234) يعنى : شما را از خاك آفريديم و به آن برمى گردانيم و از آن دوباره خارج مى كنيم .)) (235)
مسعودى مى گويد: وقتى سعيد را براى كشتن مى بردند خنديد، حجاج دستور داد او را برگرداندند بر تو تعجب كردم و چون خواستند سر او را ببرند دعا كرد و گفت : خدايا بعد از من او را بر كسى مسلط نكن كه او را بكشد، و همينگونه نيز شد، پانزده شب بعد از قتل سعيد، حجاج مبتلا به بيمارى آكله (كه داراى خارش و نابودى عضو است ) شد. روايت است كه بعد از قتل سعيد، حجاج مكرر مى گفت : مرا با سعيد بن جبير چه كار هر وقت مى خواهم بخوابم گلويم را مى گيرد.(236)
ابن خلكان گويد: وقتى حجاج به اين بيمارى در شكم مبتلا شد، دكترى را خواست تا او را مداوا كند، او گوشتى را به نخى بست و در حلق او فرو برد، پس از لحظاتى آن را خارج كرد، ديد كه كرم فراوانى به آن چسبيده است ، و خداوند سرما را بر او مسلط نموده بود، منقلهاى آتش را در اطراف او برافروخته مى كردند به گونه اى از نزديكى به آتش پوست او مى سوخت ولى او حس نمى كرد.
از شدت ناراحتى به حسن بصرى شكايت كرد، حسن به او گفت : به تو گفته بودم كه با نيكوكاران خشونت مكن ولى تو ادامه دادى .
حجاج گفت : اى حسن از تو نمى خواهم كه دعا كنى خداوند مرا شفا دهد، مى خواهم دعا كنى خداوند هر چه زودتر مرا بميراند و عذاب مرا طولانى نكند، پانزده روز اينگونه بود تا به جهنم واصل شد لعنتهاى خدا بر او باد.(237)
دوران حكومت او بيست سال بود، و اما اينكه حضرت امير عليه السّلام فرمود: حكومت او بيست سال است اگر برسد، شايد چند ماه از آن كمتر بوده است و اهل تاريخ معمولا با سال محاسبة مى كنند نه با ماه ، برخى نيز احتمال داده اند اين جمله را حضرت اينگونه بيان فرموده كه آن ملعون مغرور نشود و احتمال بدهد كه زودتر از دنيا برود.

پيشگوئى حضرت امير در مورد شهادت حجر بدرى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

طاووس يمانى گويد: حضرت على عليه السلام به حجر بدرى فرمود:
اى حجر چه مى كنى آن زمان كه بر روى منبر صنعاء تو را وادار به دشنام و بيزارى از من كنند؟
حجر گفت : به خدا پناه مى برم از اين حادثه ، حضرت فرمود: به خدا كه اين كار خواهد شد و چون چنين شد به من دشنام ده ولى از من بيزارى مجو، هر كه از من در دنيا بيزار شود در آخرت از او بيزارى خواهم جست .
و سرانجام آنچه حضرت فرموده بود انجام شد، ساليان سال گذشت تا اينكه حجاج او را گرفت و دستور داد تا بر بالاى منبر حضرت على عليه السلام را دشنام دهد، حجر بالاى منبر رفت و با زيركى خاصى عبارتى دو پهلو بيان كرد و گفت :
اى مردم ، امير شما اين مرد به من دستور داده است على را لعنت كنم ، پس ‍ او را لعنت كنيد كه لعنت خدا بر او باد! (238)
مؤ لف گويد: در برخى از كتب آمده است كه اين خبيث (حجاج ) آن چنان با حضرت على عليه السلام عدوات داشت كه سه هزار قبر در اطراف نجف نبش كرد تا شايد جسد مطهر حضرت على عليه السلام را بيرون آورد و جسارت كند اما موفق نشد.
ali
Wed, 30 Sep 2015 17:59 EDT
azade
عرب در بیابان ملخ می خورد
سگ اصفهان آب یخ می خورد

چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --------همه روز ایرانیان تیره گشت


جهان را دگرگونه شد رسم و راه---------- تو گوئی نتابد دگر مهر و ماه


ز مِی نشئه و نغمه از چنگ رفت ---------ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت


ادب خوار گشت و هنر شد وَبال---------- ببستند اندیشه را پَر و بال


جهان پر شد از خوی اهریمنی -----------زبان مُهر ورزید و دل دشمنی


کنون بی‌غمان را چه حاجت به می-------- کران را چه سودی به آوای نی


که در بزم این هرزه گردان خام---------- گناه است در گردش آریم جام


بجائی که خشکیده باشد گیاه -------------هدر دادن آب باشد گناه


چو با تخت منبر برابر شود------------- همه نام بوبکر و عُمَر شود


ز شیر شتر خوردن و سوسمار---------- عرب را بجائی رسیده است کار


که تاج کیانی کند آرزو ----------------تُفو بر تو‌ای چرخ گردون تفو


دریغ است ایران که ویران شود---------- کنام پلنگان و شیران شود
Ali ebn abitaleb
Wed, 30 Sep 2015 17:55 EDT
انتقام
بسم الله القاصم الجبارين
نحن ابناء الحيدر / بعون الله تعالي / سنقتلكم جميعا في الايام القريب في ابراجكم كمثل الكلب / نحن منتقم لشهداء المنا
hossin
Wed, 30 Sep 2015 05:48 EDT
گلایه
حرام زاده های وحشی ،اگر شما آدم بودید که خدا پیغمبر آخرمون رو از عربستان نمی آورد که هنوزم آدم نشدید همون آدمای غدو یه دنده که دختراشون رو زنده زنده دفن می کردن ،الانم توی سوریه وعراق زندهزنده سر می برین،کیففشو می برین حاجیا رو هم توی منا زنده زنده گشتید حالا با بهانه بی تدبیری ،گاز سیانول یا....ماها انتقام می گیریم .کون تون رو جر می دیم.یاصاحب الزمان عجل علی ظهورک

Post a comment on this page

We invite you to share your experiences with the Saudi Embassy — obtaining visas and other services, locating the building, and so on. Your comments may be seen by the public, so please do not include private information.

Your name
Headline
Your message
Max 2000 characters
 

This web site is not operated by the Embassy and your comments and questions will not necessarily be seen by its staff. Please note that this is not a forum for broad debate about the foreign policy of Saudi Arabia, and such topics will be deleted.